با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
با این حال، تحقیقات جدید نشان دهنده مدارهای عصبی بوده که ممکن است رفتار روانپریشی را در این افراد به وجود آورند.
اینکه چه اتفاقی در ذهن یک بیمار روانی اتفاق میافتد، دانشمندان، اخلاق گرایان و روزنامهنگاران را در مطالعات تخصصی مغز و اعصاب و کتابهای روان شناسی رایج به مدت چندین سال به خود مشغول کرده است.
اما یک تیم از محققان دانشگاه هاروارد اخیرا به برخی از این رمز و رازها پی برده اند.
این محققان با بررسی اسکن مغزی تقریبا 50 زندانی در دو زندان در ویسکانسین، نشان دادهاند که چه چیزی بیمارهای روانی را به انجام رفتارهای خشونت آمیز وا داشته و آنها چگونه این تصمیمات را میگیرند.
همانطور که نویسندگان این پژوهش توضیح میدهند، مطالعات قبلی به ارتباط بین عوامل تحریک کننده ضد اجتماعی و مدارهای پیشبینی کننده پاداش در مغز اشاره کردهاند که توسط "تصویربرداری کارکردی وابسته به میزان اکسیژن خون" ((Blood Oxygenation Level Dependent fMRI که یک روش استاندارد در MRI است، اندازه گیری میشود.
به عنوان مثال، در برخی مطالعات مشخص شده که حجم بیشتری از ماده خاکستری استریاتال در نوجوانان و همچنین در مجرمان روانی که علایم تکان دهنده و غیرعادی دارند، دیده شده است.
علاوه بر این، محققان در یک مطالعه قبلی نشان دادهاند که رفتارهای ضداجتماعی با مدارهای آزادسازی دوپامین ارتباط داشته و فعالیت مغز در زمینه حس"تشویق شدن" را در "نوکلئوس اکومبنس"(nucleus accumbens) که ساختاری کلیدی در سابکورتال و جزو شبکه پاداشی مغز است، افزایش میدهد.
تمام این مطالعات به محققان نشان می دهد که رفتار بیماران روانی ممکن است با انتقال بیش از حد دوپامین و "واکنش پذیری عملکردی به پاداش" در استریاتوم(استریاتوم یا نئواستریاتوم یکی از بخشهای زیرقشری مغز) همراه باشد. بنابراین آنها به بررسی درست یا نادرست بودن فرضیه خود پرداختند.
در این پژوهش به عنوان بخشی از مطالعه، از 49 نفر از زندانیان خواستند تا آزمون "توانایی مقاومت در برابر وسوسه در جهت دریافت پاداش فوری و انتظار برای دریافت پاداش بعدی"(delayed gratification test) را انجام دهند و همزمان مغز آنها را با استفاده از اسکنرهای موبایل اسکن میکردند.
در این آزمون، شرکت کنندگان باید بین دریافت یک مقدار کمی پول به صورت فوری و یا انتظار و دریافت مقدار بیشتری از پول انتخاب میکردند.
محققان سپس ارزش ذهنی را که هر یک از دو گزینه در شرکتکنندگان بوجود آورده بود ارزیابی کرده و تخمین زدند. مجموع این مقادیر ذهنی در یک مدل که تاحدودی مبتنی بر مطالعات پیشین بود، وارد شد.
این مدل دانشمندان را قادر میسازد تا تکانشگری گزینههای انتخابی توسط شرکتکنندگان را اندازه گیری کنند و همچنین به شناسایی مناطق مغزی که در قضاوت در مورد ارزش این انتخابها اهمیت دارند، بپردازند.
محققان همچنین ویژگیهای روانی زندانیان را با استفاده از یک آزمون روانپزشکی سنتی به نام Hare Psychopathy Checklist-Revised بررسی کردند.
محققان این پژوهش توضیح میدهند که هرچه میزان روانپریشی فرد بیشتر باشد، اندازه پاسخ استریاتال در این افراد بیشتر است."این امر نشان میدهد که نحوه محاسبه ارزش پاداش توسط آنها کنترل نشده بوده و آنها ممکن است توجه بیش از حدی به ارزش پاداش فوری نشان دهند".
این آزمایش فرضیه دانشمندان را تأیید کرد و آنها دریافتند زندانیانی که دارای بالاترین نمره در آزمون روانپزشکی هستند دارای فعالیت بیشتری در ناحیهای از مغز به نام استراتیوم یا "جسم مخطط شکمی"(ventral striatum) نیز هستند. این منطقه، کلیدی برای ارزیابی پاداش فوری است.
به طور معمول، فعالیت در "جسم مخطط شکمی"(ventral striatum) مغز توسط یک ناحیه دیگر مغز تنظیم میشود که بخشی از قشر مغز پستانداران موسوم به ventral medial prefrontal cortex یا vmPFC است.
این منطقه در تصمیم گیریهای اجتماعی و اخلاقی، یادگیری ترس و پاسخهای همدلی دخالت دارد.
vmPFC همچنین مسئول طرح ریزی پیامدهای اقدامات و تصمیمات ما در آینده است.
بنابراین، vmPFC میتواند به استراتیوم در جهت کنترل ارزش پاداش کمک کند و بدون کمک این اندام، ارزش پاداش ممکن است بیش از حد افراطی باشد.
این محققان چندین قسمت مغز که به جسم مخطط شکمی متصل بود را بررسی کرده تا ببینند که چگونه بر تصمیم گیری افراد تاثیر میگذارند.
آنها متوجه شدند که در بیماران روانی اتصال بین vmPFC و جسم مخطط شکمی تضعیف شده است.
مهمتر از همه، تأثیر اتصال ضعیف "کورتکتواستریاتال" ((corticostriatal به قدری روشن بود که محققان قادر به پیشبینی تعداد مجازاتهای جنایی که هر یک از زندانیان دریافت کرده بودند، شدند.
محققان این پژوهش اظهار کردند: اگر ما بتوانیم این پژوهش را به حوزه تحلیل دقیق علمی برسانیم، میتوانیم ببینیم که بیماران روانی غیرانسانی نیستند و عملکرد آنها دقیقا همان چیزی است که شما از انسانهایی که این نوع خاص از اختلال سیمکشی مغز را دارند، انتظار دارید.